نوشته شده توسط : samira

برای شــــنیده شدن شاید باید چون گودیوا برهـــنه شد

 

 

(Godiva) همسر دوک کاونتری انگلیس  زنی  خیلی محبوب و محترم بود.  وقتی ظلم شوهر و مالیات سنگینی که  باعث بدبختی مردم شده بود،را مشاهده کرد . اصرار زیادی کرد به شوهرش که مالیات رو کم کنه ولی شوهرش از این کار سرباز می زد. بالاخره شوهرش یه شرط گذاشت، گفت اگر برهنه دور تا دور شهر بگردی من مالیات رو کم می کنم . گودیوا قبول می کنه، خبرش در شهر می پیچد، گودیوا سوار یک اسب در حالی که همه ی پوشش بدنش موهای  ریخته شده روی سینه اش بود در شهر چرخید، ولی مردم شهر به احترامش اون روز، هیچکدوم از خانه بیرون نیامدند و تمام درها و پنجره ها رو هم بستند.در تاریخ انگلیس و کاونتری بانو گودیوا به عنوان یک زن نجیب و شریف جایگاه بالایی داره و مجسمه اش در کاونتری ساخته شده است....

 



:: بازدید از این مطلب : 379
|
امتیاز مطلب : 108
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 1 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira

در مدرسه زندگی در کلاس دنیا ، سر زنگ املا ، یادمان باشد برای محبت

تشدید بگذاریم تا نیم نمره از محبت ها کم نشود . .

                      

 

من به چشمان پر از مهر تو عادت دارم / به تو و طرز نگاه تو ارادت دارم

عطش حسرت دیدار تو را پایان نیست / اشتیاقی است که هر لحظه و هر ساعت دارم

 

                                       

 

دلتنگی همیشه از ندیدن نیست ، لحظه های دیدار با همه زیبائی گاه پر از دلتنگی است

 

                                    

 

منو ببخش که ندیده میگرفتم التماس اون نگاه نگرونو

منو ببخش که گرفتم جای دست عاشق تو ، دست عشق دیگرونو

لایق عشق بزرگ تو نبودم . . .

 

                                

         آره من اونم که گفتم واسه چشم تو دیوونم

          آره من قول داده بودم تا تهش باهات بمونم

              ولی پس دادی نگامو زیر رگبار غرورت

       من فقط یه کم شکستم ، خوب نگام کنی همونم . . .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 668
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 1 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira

روزی انیشتین به چارلی چاپلین هنرمند بزرگ گفت :«می دانی آنچه باعث شهرت تو شده چیست؟

 این است که همه کس حرف تو را می فهمد!»

چارلی هم خنده ای کرد و گفت:« تو هم می دانی آنچه باعث شهرت تو
 شده چیست؟

 این است که هیچکس حرف تو را نمی فهمد!»



:: بازدید از این مطلب : 830
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira

....... و عشق

 

واژه ایست که خداوند آن را آفرید

 

خدایا..........

 

چگونه عشق ورزیدن را 

 

به من بیاموز

 

خود چگونه زندگی کردن را

 

خواهم آموخت.



:: بازدید از این مطلب : 744
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira


انگليسي:
زن شري است مورد نياز.
زن فقط يک چيز را پنهان نگاه مي‌دارد آنهم چيزي است که نمي‌داند.

 

هلندي:
وقتي زن خوب در خانه باشد، خوشي از در و ديوار مي ريزد.

                                   

استوني:
از خاندان ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقير زن بگير.

                                      

فرانسوي:
آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است.
انتخاب زن و هندوانه مشکل است.
بدون زن، مرد موجودي خشن و نخراشيده بود.

                                       

آلماني:
کاري را که شيطان از عهده بر نيايد زن انجام مي‌دهد.
وقتي زني مي‌ميرد يک فقته از دنيا کم مي‌شود.
کسي که زن ثروتمند بگيرد آزادي خود را فروخته است.
آنکه را خدا زن داد، صبر همه داده.
گريه زن، دزدانه خنديدن است.

                                       

يوناني:
شرهاي سه‌گانه عبارتند از: آتش، طوفان، زن.
براي مردم مهم نيست که زن بگيرد يا نگيرد، زيرا در هر دو صورت پشيمان خواهد شد.

                                                  
گرجي‌ها:
اسلحه زن اشک اوست.

                                           
ايتاليايي:
اگر زن گناه کرد، شوهرش معصوم نيست.
زناشويي را ستايش کن اما زن نگير.
زن و گاو را از شهر خودت انتخاب کن.

 



:: بازدید از این مطلب : 945
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira

مردها مثل « مخلوط كن » هستند
در هر خانه يكي از آنها هست ولي نميدانيد به چه درد ميخورد

مردها مثل « آگهي بازرگاني » هستند
حتي يك كلمه از چيزهائي را كه ميگويند نميتوان باور كرد

مردها مثل « كامپيوتر » هستند
كاربري شان سخت است و هرگز حافظه اي قوي ندارند

مردها مثل « سيمان » هستند
وقتي جائي پهنشان ميكني بايد با كلنگ آنها را از جا بكني

مردها مثل « طالع بيني مجلات » هستند
هميشه به شما ميگويند كه چه بكنيد و معمولاً اشتباه مي گويند

مردها مثل « جاي پارك » هستند
خوب هايشان قبلا" اشغال شده و آنهائي كه باقي مانده اند يا كوچك هستند يا جلوي درب منزل مردم

مردها مثل « ذرت بو داده »هستند
بامزه هستند ولي جاي غذا را نمي گيرند

مردها مثل « باران بهاري » هستند
هيچوقت نميدانيد كي مي آيند ، چقدر ادامه دارد و كي قطع ميشود

مردها مثل « پيكان دست دوم » هستند
ارزان هستند و غير قابل اطمينان

مردها مثل « موز » هستند
هرچه پيرتر ميشوند وارفته تر ميشوند

مردها مثل « نوزاد » هستند
در اولين نگاه شيرين و با مزه هستند اما خيلي زود از تميز كردن و مراقبت از آنها خسته مي شويد



:: بازدید از این مطلب : 934
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira



آیا مایلید به افكار كسی كه در كنار دستتان نشسته است پی ببرید ؟ اگر با افراد زیادی مواجه شده باشیم می توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت كردنشان بشناسیم. اما این شناخت در مواجه حضوری با دانستن بسیاری از حالات ثابت شده در علم روان شناسی بهترین فرهنگ نامه آدم شناسی را برایمان می گشاید. با شناخت بیشتر افراد، ارتباطمان جهت دار می شود و در مدت كوتاهی خواهیم توانست كه به هدف مورد نظر از این آشنایی و ملاقات نزدیك شویم. ایجاد رابطه صحیح باعث رشد عزت نفس در انسان می شود و ارتباط ما با خودمان و اطرافیان تقویت می شود. هر چه بهتر و كامل تر با خود و دیگران ارتباط برقرار كنیم، احساس موفقیت از ایجاد یك ارتباط صحیح و دوستانه ما را زودتر به هدفهایمان می رساند و باعث تعالی افكار و رفتارمان در زندگی می شود.

1. فرد خوددار :


اگر شخصی دستهایش را پشت كمر قفل كند، نشان می دهد كه خود را به شدت كنترل كرده است. در این حالت او سعی دارد خشم یا احساس ناامیدی را از خود دور كند.

2. حالت تدافعی :


اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله ای غیر منتظره و ناگهانی یا بی میلی برای تغییر چهره شخص است. اگر انگشتها مشت شده باشند، حالت بی میلی شدیدتر است.

3. متفكر :


گره كردن دستها به دسته های صندلی نشان می دهد كه شخص سعی دارد احساس خود را مهار كند. اما قفل كردن قوزك پاها به یكدیگر حالت تدافعی است. این حالت بیشتر در مسافران مضطرب هواپیمای هنگام پرواز و فرود آن دیده می شود.

4. دقت :


وقتی شخص انگشت سبابه را روی صورت و بقیه دستش را به صورت گره كرده در پایین صورتش قرار می دهد یعنی كه با دقت است. این حالت نشان می دهد كه شخص بادقت زیاد به صحبت های شما گوش می دهد و یك یك كلمات شما را می سنجد و در چهره او حالتی انتقادی به چشم می خورد.

5. بدگمان :


انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دودلی است. او به صحبت های شما و صحت گفته هایتان تردید می كند. در این حالت ممكن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد.

6. بی گناه :


دستهایی كه روی سینه قرار گرفته باشد، بهترین نمونه برای نشان دادن و حالت بی گناهی و درستكاری است. این حالت اثر باقیمانده از شكل سوگند خوردن است كه دست را روی قلب قرار می دهند.

7. مطمئن :


این حالت دستها در مردها نشان می دهد كه به آنچه كه می گویند اعتقاد و اعتماد كامل دارند و در خانمها كمتر دیده می شود. خانمها هنگامی كه دست خود را به كمر می زنند نشان می دهند كه به آنچه می گویند اطمینان دارند.

8. مرموز :

دستهای به هم مشت شده زیر چانه نشان می دهد كه شخص نظریاتش را پنهان می كند و به شما اجازه می دهد به صحبت خود ادامه دهید، تنها هنگامی كه حرفهایتان پایان یافت به شما و نظریات شما حمله خواهد كرد.

9. ظاهر ساز :


او آرام به نظر می رسد اما این آرامش پیش از توفان است. این حالتی است كه بیشتر رؤسا به خود می گیرند تا خود را به گونه ای به زیردستان نزدیك كنند و در عین حال جاذبه آنها نیز كم نشود.

10. آماده و موفق :


قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی ، میز ، سكو و...) نشانه حالت مالكیت است و در یك میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و آرامش خود را نشان دهد.

11. اعتماد به نفس :

تكیه زدن به صندلی در حالتی كه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است. اگر شخصی در این حالت صحبت می كند به گفته های خود اعتماد دارد و اگر به صحبت های شما گوش می دهد به خود زحمت ندهید، او خود همه ماجرا را می داند !



:: بازدید از این مطلب : 936
|
امتیاز مطلب : 111
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : 12 ارديبهشت 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira

Iran Eshgh Group !

 

دوستی می‌ گفت هر وقت اخبار بد را می ‌شنوم دلشوره می ‌گیرم و تصور می ‌کنم اگر این اتفاق ناخوشایند برای خانواده‌ ام بیفتد چه کنم؟ آیا توصیه می ‌کنید در شرایطی قرار بگیرم که هیچ خبری اعصاب‌ ام را بر هم نزند؟

 

به او گفتم مگر می ‌شود این‌ طور زندگی کرد و در بی ‌خبری محض ماند؟ وقتی در زندگی روزمره‌ مان در معرض استرس های مختلف قرار می ‌گیریم باید بتوانیم آن ها را مدیریت کنیم و گر نه فرار کردن از آن ها و یا ماندن در این استرس‌ ها ما را از پای در می ‌آورد و باعث به وجود آمدن بیماری ‌ها و اختلالات مختلف می ‌شود.

 

تنظیم این که چه‌ طور به محرک‌ های محیطی پاسخ دهیم تا حدی در اختیار خودمان است. درست است که تیپ شخصیتی ما و نوع نگرش‌ مان به مسایلی که به وقوع می‌ پیوندند نقش مهمی در این ‌باره دارند اما خودمان هم باید کمک کنیم تا بدن ‌مان پاسخ مناسبی در مواقع لازم ارایه کند. مانند کسی که دزدگیر ماشین‌ اش را طوری تنظیم می ‌کند که فقط وقتی دزدی قصد ربودن آن یا صدمه زدن به آن را کرد، آژیر بزند اما شخص دیگری آن‌ قدر آن را حساس می ‌کند که تا از کنارش رد می‌ شوید آژیر می ‌زند.

 

باید به خودتان کمک کنید تا اضطرابی که به دلیل استرس ‌های مختلف محیطی دچار آن می ‌شوید در حد معقول و کنترل شده باشد. اگر نتوانید چنین تعادلی را در بدن‌ تان ایجاد کرده و استرس ‌ها را مدیریت کنید، اضطراب می‌ گیرید و با علایم جسمی، روانی و هیجانی آن درگیر خواهید شد.

 

بعضی ‌ها دلشوره می ‌گیرند، برخی مشکلات معده و تپش قلب، بعضی دیگر علامت ‌های رفتاری مانند ناخن جویدن، و... که بارها در موردش شنیده‌ اید.

 

این که کسی بخواهد به جای رفتار صحیح و ارزشمند، از مشکلات فرار کند در واقع به یک مکانیسم ناپخته روی آورده است. ما فقط به کسانی که بیمار هستند و مبتلا به وسواس فکری هستند(یعنی مدام یک فکر آزاردهنده در ذهن‌ شان می ‌آید و تکرار می ‌شود) و تحت درمان‌ هستند توصیه می ‌کنیم دنبال اخبار بد نروند، صفحه حوادث را نخوانند و یا اگر در خیابان با دعوای کسانی مواجه شدند، از آن جا دور شوند. اما در مورد دیگر افراد توصیه می‌ کنیم به جای این که سرشان را مانند کبک در برف بکنند و در این خیال باشند که هیچ خبری نیست، با واقعیات رو به‌ رو شوند و آن را آن‌ طور که هست، ببینند.

 

اگر شما جزو کسانی هستید که نمی ‌دانید چه‌ طور باید از دست این دلشوره‌ ها رها شوید و مدام با آن درگیر هستید، چند توصیه ساده برای تان دارم. بهتر است این توصیه‌ ها را عملی کنید و اگر پاسخ مناسب دریافت نکردید و همچنان دلشوره داشتید به پزشک مراجعه کنید:

 

 

کلاه خودتان را قاضی کنید:

یک کاغذ و قلم بردارید و بنویسید چند وقت است که بدون دلیل منتظر دریافت خبرهای بد هستید و مدام دلشوره دارید؟ اگر فرزندتان دیر کند می ‌گویید حتما تصادف کرده؟! اگر تلفن زنگ بزند و قطع شود دلهره می‌ گیرید که حتما کسی می ‌خواسته خبر بدی را به شما بدهد اما تماس ‌اش قطع شده است؟!

 

حالا بنویسید چند بار این دلشوره‌ ها واقعا صحت داشته و اضطراب شما به دلیل آن محرک واقعی بیرونی بوده است؟ سپس کلاه خودتان را قاضی کنید و دریابید که نباید همه‌ چیز را تعمیم داد و در آینده که دلشوره گرفتید یادتان بیاید انتهای این ماجرا چیزی نخواهد بود و تا چند لحظه دیگر همسرتان می ‌آید و می‌ گوید که در ترافیک بوده یا شارژ تلفن ‌اش تمام شده است، به همین سادگی.

 

ذهن ‌خوانی، ممنوع! پیش ‌داوری را کنار بگذارید:

اگر می ‌بینید همکارتان در حال گفتگو با رییس است و نگاهی به شما می ‌اندازد یا با آمدن ‌تان حرف ‌اش را قطع می ‌کند بی‌ جهت دلشوره نگیرید که حتما درباره شما صحبت می‌ کرده و باید تا پایان روز منتظر وقوع حادثه بدی باشید.

 

 

در مورد آنچه شما را می ‌آزارد با یک هم‌ راز صحبت کنید:

کسی که قابل اعتماد باشد و از نظر شخصیتی مانند شما نباشد (اهل دلشوره نباشد) می ‌تواند گوش شنوای شما شود و انرژی مثبت بدهد و باعث شود شما با گفتن و گفتن از بار استرس و غمی که در دل دارید بکاهید. البته باید دقت کنید سفره دل‌ تان را پیش هر کسی باز نکنید.

 

 

از تکنیک ‌های آرام‌ سازی استفاده کنید:

انجام بعضی حرکات نرمشی یا شل و سفت کردن عضلات می‌ تواند کمک‌ کننده باشد و از اضطراب و دلشوره ‌تان بکاهد. حتما و حتما ساعتی را به خودتان اختصاص دهید و آن کاری را که مایه لذت‌ تان است انجام دهید.

 

اگر همه لحظات شبانه‌ روز درگیر همسر و فرزند و کار باشید و اصلا خودتان را فراموش کنید، کم می‌ آورید و به مرور حتی در انجام وظایف خود در قبال آن ها نیز موفق نخواهید شد. شاید در این یک ساعت دل‌ تان بخواهد پیاده ‌روی کنید، مجله بخوانید، یا دوستی را ملاقات کنید. این که اهل معاشرت باشید می ‌تواند در کاهش دغدغه و دلشوره شما موثر باشد.

 

اگر هیچ کدام از توصیه ‌ها فایده نکرد و همچنان مشکل باقی بود، قدم پنجم مراجعه به روان‌ پزشک است که بتواند در کاهش اضطراب کمک‌ تان کند.




:: بازدید از این مطلب : 958
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : 12 ارديبهشت 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira


در دهه گذشته، بالاترين ميزان طلاق در جهان از آن آمريكا بوده است. در كشور ما نيز طلاق به‌ويژه در كلان شهرها رو به فزوني نهاده است. اين مقاله تلاش مي‌كند با بهره‌گيري از شيوه‌اي علمي چگونگي روابط شخصي همسران را در شرايط حاد و بحراني مورد بررسي قرار ‌دهد.

تنها گروهي از محققان مطالعات دقيقي نه‌ فقط درباره همسراني كه روابط صميمي و سعادتمندي با هم ندارند، بلكه در مورد زندگي زوج‌هاي خوشبخت انجام داده و سعي در كشف و شناخت تفاوت‌هاي اصلي بين اين دو گروه از زوج‌ها كرده‌اند. يكي از پيشگامان فعاليت در اين عرصه، دكتر هاوارد مارك من، استاد روان شناسي در دانشگاه دنور و سرپرست مركز مطالعاتي در امور و مسا ئل زناشويي و خانوادگي است.

كتاب او به نام "ما موفق مي‌شويم: شناخت اختلافات زناشويي" كار مشتركي است با دكتر كاليفرد ناتس ريس، استاد روان‌شناسي در دانشگاه واشنگتن دي.سي و سرپرست مركز روان‌شناسي خانوادگي که متن زيربه بيان گوشه‌هايي از اين كتاب مي‌پردازد. واقعيت‌هايي وجود دارد كه دانستن آنها براي همه همسران ضروري است تا بتوانند زندگي زناشويي خود را حفظ و تداوم بخشند يا زندگي زناشويي ناموفق خود را اصلاح و باز‌سازي‌ كنند. اين واقعيت‌هاي ساده به شما كمك مي‌كنند در مواقعي كه زندگيتان دستخوش مشكلات شده و آشفتگي ناشي از اين مشكلات به روابط نزديك شما با همسرتان آسيب رسانده، تصميمات درستي اتخاذ كنيد.

1. هر رابطه‌اي گنجينه‌اي از اميد‌ها و آرزوهاست، تحقيقات ما نشان مي‌دهد كه مخرب‌ترين نبرد‌ها و كشمكش‌ها با نيات خير شروع مي‌شوند. اين نيات خير پايه و اساس گنجينه‌اي از اميد‌ها و آرزوهاي نهفته‌اي را پي مي‌ريزند كه براي رسيدن به روابط شادي بخش و سعادتمند كافي هستند. از نيات خير و گنجينه اميد‌ها و آرزوهاي نهفته در آنها بهترين استفاده را ببريد.

2. ما تحقيقات خود را با اين فكر شروع كرديم كه كشف تفاوت‌ها در زوج‌هاي موفق و ناموفق كار ساده‌اي است. اما اين حقيقت نيز روشن شد كه تفاوت‌هاي مشخص و قابل‌توجهي در ميان هست كه مي‌توان آنها را كوچكتر يا كم‌اهميت‌تر كرد.

طبيعت انسان هرچه كه باشد چون بيشتر ما در روابط خود مشكل داريم بر اين گمان هستيم كه تغييراتي را بايد همسرمان ايجاد كند و نه خود ما. اما غالبا متوجه نيستيم كه ما كنترلي بر رفتار همسرمان نداريم و در نتيجه چنين ناآگاهي دچار نوميدي مي‌شويم ؛ نوميدي درباره بهبود روابطمان اما اگر او تغيير كند، همه چيز بر وفق مراد خواهد شد. البته موفقيت ما زماني است كه به اين واقعيت برسيم كه با ايجاد كمترين تغيير در خود مي‌توانيم تأثير بزرگ و تغييرات مثبتي به وجود آوريم تا ما را نسبت به همسرمان خوشبين‌تر و پذيراتر كند.

- در روابط خود با همسرتان از عبارات و كلمات محبت‌آميز و محترمانه استفاده كنيد.
- هنگام گردش و پياده روي دست در دست او و همگام با او گام برداريد و همراه خوبي برايش باشيد.
- هنگام عصبانيت از كلمات و عبارت‌هاي ناخوشايند و آزاردهنده استفاده نكنيد.

3. آنچه موجب اختلاف بين زوج‌ها مي‌شود، مشكلات نيست بلكه نحوه برخورد با مشكلات است كه مسئله‌ساز مي‌شود. بسياري از همسران تصور مي‌كنند كه اختلافات موجود در روابطشان معلول تفاوت‌هايي است كه با همسرانشان دارند. بار‌ها و بار‌ها چنين سخناني را از زبان بسياري از زن و شوهرها شنيده‌ايم که ما با هم تفاهم نداريم؛ همسرم به بيرون رفتن علاقه دارد، ولي من دوست دارم در خانه بمانم، يا زنم زود مي‌خوابد، اما من شب‌زند‌ه‌داري را دوست دارم. اين گونه استدلال‌ها، تلاش‌هاي معقول و قابل‌قبولي براي توجيه ناكامي‌هاست.

اما زن و شوهر‌هايي كه روابط موفق و شادمانه‌اي با هم دارند، به‌ جاي پرداختن به موضوعاتي كه در مورد آنها اتفاق نظر دارند يا ندارند، بيشتر مي‌كوشند تا مهارت‌هاي شنيداري خوبي در خود ايجاد كنند. چنين مهارت‌هايي هيچ گونه نقش يا تاثيري در از ميان برداشتن اختلافات، توافق اجباري يا تحميلي يا پند و اندرز دادن به يكديگر ندارند. لازمه داشتن مهارت‌هاي شنيداري، شناخت و پذيرش تفاوت‌هاي شخصيتي و ذوق و سليقه فردي است. داشتن يك شنونده خوب يعني داشتن يك دوست خوب. در يك رابطه زناشويي موفق هر يك از 2 طرف، ديگري را دوست خوبي براي خود مي‌داند و نه يك قاضي يا مشاور.

4. همسران در مبارزه با يكديگر از سلاح‌ها ي متفاوتي استفاده مي‌كنند، اما از جراحات مشابهي رنج مي‌برند. آنان نه تنها از زخم‌هاي مشابهي رنج مي‌برند بلكه سعي در حفظ و تداوم آنها دارند تا به اين وسيله به همان اهداف، تأييد‌ها، حمايت‌ها، و عشق و محبتي كه نياز دارند برسند.

وقتي زن و شوهر‌ها سعي مي‌كنند تا مشكل موجود در روابط خود را پيدا كنند معمولا به جاي اين كه آن اهداف نهايي را كه 2 طرف به شدت طالبشان هستند مورد برسي و مطالعه قرار دهند، بيشتر به سوي همان سلاح يا حربه هميشگي خود مي‌روند. ما وقتي تحقيق خود را بر اهداف مشتركي كه زن و شوهرها در روابط خود دارند متمركز كرديم، توانستيم تصورات غلط متداولي را كه زنان و مردان هنگام ازدواج درباره تفاوت‌هاي زن و مرد دارند، آشكار ‌سازيم.

5. بر خلاف اين عقايد سنتي كه مردان در داشتن روابط صميمي مشكل دارند و زنان معمولا تمايل به واكنش شديد دارند، هر 2 جنس در تمايلات خود براي داشتن روابط صميمانه با يكديگر تفاوت ناچيزي دارند.
بنابر دلايل متعدد، هم از نظر زيست‌شناسي و هم از لحاظ فرهنگي، مردان در كنترل و حل و فصل اختلافات لحظات دشواري را مي‌گذرانند، حال آنكه براي زنان تحمل سردي روابط عاطفي مشكل‌تر است. مردم بايد ياد بگيرند كه چگونه كشمكش‌ها، عصبانيت‌ها و اختلاف نظر‌هاي خود را كه در همه روابط وجود دارند يا به وجود خواهند آمد، حل و فصل كنند نه اين كه براي داشتن روابط زناشويي موفق، مدام به فكر ازدواج مجدد باشند.

متأسفانه، زن و مرد وقتي زندگي مشترك خود را شروع مي‌كنند، هيچ گونه اطلاع يا توافقي بر سر قوانين يا مهارت‌هاي لازم در برخورد با احساسات منفي شديدي كه در زندگي زناشويي پيش مي‌آيد و اجتناب ناپذير هم هستند، ندارند. هنگام بروز اختلاف و ندانستن چنين قوانين و مهارت‌هايي، زن و شوهرها غالبا متوسل به رويارويي و انتقاد‌هاي مستقيم مي‌شوند. چنين شيوه برخوردي مي‌تواند به طرف مقابل آسيب جدي برساند. همسران به‌ جاي اين كه ياد بگيرند خودشان بر اختلاف نظر‌ها و كشمكش‌ها فايق آيند، اجازه مي‌دهند تا اختلافات پيش آمده آنها را تحت كنترل خود گيرند.


 



:: بازدید از این مطلب : 675
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 2 ارديبهشت 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : samira

 

 

  من یک نامه عاشقانه ام بازم کن

                   محتاج کمی نوازشم نازم کن

 هرچند سکه ای سیاهم عشق من

               در قلک سینه ات پس اندازم کن



:: بازدید از این مطلب : 718
|
امتیاز مطلب : 110
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
تاریخ انتشار : 1 ارديبهشت 1389 | نظرات ()